دیشب...


کوچه ی مهتاب فقط خاطره بود...

هدیه به یک همنفس..

دیشب، با خیال روی تو،
شعری از مهتاب سرودم
شعری از ستاره باران هوای تو سرودم
از نگاهت، از صدایت،
از تو و چشم سیاهت،
شعری با صدای غمبارت سرودم
دیشب، با خیال روی تو،
از جاده بی انتهای شب، گذر کردم
اما از روی حسادت
از نگاه روشن مهتاب حذر کردم
بی تو بودن
و بی تو به مهتاب نگاه کردن
برای من کابوسی از رفتن دیرینه توست…
دیشب، با خیال یاد تو،
شب را به صبح سر کردم
این بار از روی خجالت
به مهتاب نظر نکردم
بی تو مرا،
مهتاب رنگی دگر است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 15 آبان 1390برچسب:,ساعت 10:44 توسط مهتاب| |


Power By: LoxBlog.Com